آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

واکسن 18 ماهگی

  دخترک معصوم من روز وحشت مامان فرا رسید و 18 ماهگیت تموم شد و شد اول بهمن ماه روز چهارشنبه و باید واکسن 18 ماهگیت که میگفتن خیلی سخته و بچه اذت میشه رو میزدی مامان ماری به خاطر کاری که داشت و کلاسهایی که میرفت البته بیشتر به خاطر مراقبت از تو از 26 دی پیش ماموند و زحمتت رو کشید و باهم رفتیم واکسنت رو زدیم و من نگاه نکردم و مامان ماری نگهت داشت و شما دختر مقاوم و خانم و باحیای من بر عکس تصورم اصلا گریه نکردی و بعد من رفتم اداره و همه زحمتات و استامینوفن دادنت با مامان ماری شد . که دستشونو میبوسم . خدا روشکر سخت نبود و این دوره وحشت بار به خوبی سپری شد  هر 4 ساعت قرص تایلی فن بهت میدادیم . تب مختصر تا دو روز داشتی که تا دار...
16 بهمن 1393

پایان 18 ماهگی و ورود به 19 ماهگی

  عزیز دردونه ما     عروسک ملوس ما   قشنگ یک سال و نیم  ما         ماهگیت   مبارک     عزیز دلم ، دختر نازدونه من ، با تاخیر 15 روزه و با شرمندگی 18 ماهگیتو بهت تبریک میگم چقدر روزشماری میکردم تا شاهد یک سال و نیمگیت باشم و 31 دی از راه رسید و شما نازنین تو این زمستون بدون برف 1 ماهگیتو سپری کردی و شدی خوشگل یک سال و نیمه من . میخواستم برات کیک بگیرم و جشن بگیرم که حسابی سرم شلوغ بود و نشد.  عزیز دل من این ماهگردت نوید آور بزرگ شدنت بود و من هم خوشحالم و هم ناراحت  خوشحالم از اینک...
16 بهمن 1393
1