اولین خرابکاری مورخ 23/3/93
آتیش پاره مامان ريال مامان فدات بشه که روز به روز شیطون تر و با نمک تر میشی وارد 11 ماهگی که شدی پیشرفتهات محسوس تر و هرروز کارهای جدید یاد میگیری . اول با باسنت چند قدم میرفتی اما روز به روز حرفه ای تر شدی و اولین خرابکاری بزرگت رو انجام دادی . روی میز جلو مبلی ظرف سنگین میوه و با چند تا استکان گذاشته بودیم و من تو آشپزخونه بودم و بابات هم چند لحظه رفت تو اتاق شما باباسن خودت رو رسوندی به جلو مبلی ظرف رو انتهای میز گذاشته بودم و شما خودت رو بلند کردی و ظرف رو کشیدی سمت خودت که با صدای بابا که میگفت آرمینا نه ! و پرش به سمتت منم اومدم سمتت که کار از کار گذشت و تو به یه چشم به هم زدن ظرف رو انداختی و بیچاره ظرفو استکان نصف شد و از...