5 ماهگیت با همه شیرینی هاش تموم شد.
شیرینم رفتی تو 6 ماه :
مبارک باشه
شیرینم ، زیباترینم ، عزیزترینم ، برگ گلم : تو اولین یلدات، ماهگردت مبارک ها باد
یلدات و اولین روز زمستوینت مبارک گلم:
عزیزم این ماه قشنگتم سپری شد وای که چقدر زمان به سرعت سپری میشه و این لحظات ناب و زیبا بی تکرارند و من نگرانم که همه خاطرات شیرینت تو یادم نمونه برای همین مینویسم مینویسم از عشقت از زیباییت از دلبریهات و شیرین کاریهات:
عزیزم من قربون دست و پاهای کوچیکت میشم . من فدات بشم که اینقدر شیرینی . لحظه ای که دنیا اومدی به جای گریه جیغ کشیدی و حتی دکترم هم گفت جون چه جیغ میکشه !!!عزیزم کمتر گریه میکردی و میکنی، همیشه سعی میکنی باصدا در آوردن و جیغ کشیدن نیازهاتو به ما بفهمونی بعضی وقتها نگران میشم گلوت درد بگیره .آی جیغ بنفش میکشیا!! گوش آدم کر میشه .وقتی خوابت میاد جیغ جیغ میکنی و وقتی دراز کشیدی اغو بغو میگی و میگی اغو- اگو- اغه -ابه -ههه- ای و ایه ،اگی ، ابو و ... زبونتو در میاریو تف میکنی .قربون ابو ابو و بوبوبولی گفتنت.
عزیزم وقتی از خواب بیدار میشی میخندی و کلی ذوق میکنی که بهت توجه می کنیم . در کل بچه خوش خنده و مهربونی هستی. عزیزم وقتی تلویزیون تماشا میکنی فکر می کنی با شما حرف میزنن و به اونا میخندی صاف رو پاهات می ایستی و لبخند میزنی سعی میکنی قهقهه بزنی اما نمیتونی . همیشه میخندی شاید به خاطر اینه که گره خونیت o+ و با من یکیه!!!
وقتی دراز کشیدی به پهلو کاملا خم میشی و سعی میکنی غلت بزنی ولی نمیتونی و رو شکمت میذارم سرتو بالا میگیری و اطرافو نگاه میکنی سعی میکنی برگردی یا جلو بری.
از اینکه از خواب بیدارشی و کسی پیشت نباشه وحشت داری و تا گریه میکنی و لباتو ور میچینی مارو می بینی میخندی و خوشحال میشی.
همیشه دوست داری با بابا امیدت دور بزنی و همه چای خونه رو به دقت نگاه کنی .
یکی بغلت میکنه حسابی خوشحالیو کمرتو صاف نگه میداری و مثله گربه لب حوض سرتو میگردونیو بعد چند ثانیه رخ در رخ سرتو بالا میکشی و به طرف مقابلت نگاه میکنی.
عاشق آینه ای و به خودت نگاه میکنی و لبخند میزنی.
وقتی میخوای بخوابی با پتوت بازی میکنی و پستونک میخوری و یه جا خیره میشی و میخوابی.
دوست داری موقع خواب سرتو نوازش کنیم و وقتی بغل من میخوای بخوابی دستت رو روی سینم میذاری و بعد چند دقیقه که بهم خیره میشی و من حواسم جای دیگه است صدا در میاریو میگی: اع ، اع و من سرتو نوازش میکنم و قربون صدقت می رم و تو هم چشاتو میبندی . خیلی وابسته توجه و علاقه اطرافیانتی. و من عاشق این کاراتم .
وقتی بغلت میکنم رو پام یا شکمم صاف و محکم رو پنجه پاهات می ایستی و فشار میدی و بعد دستهای کوچولوتو به صورتم میکشی و بهم نگاه میکنی و میخندی و اگه خوابت بیاد غر میزنی.
وقتی غذا میخوریم حسابی بیقراری میکنی و ما رو با صدا و جیغ صدا میکنی و گاهی میاریمت بغلمون حرکت قاشق رو با سر و چشات دنبال میکنی تا به دهنمون بره و حسابی دهنتو مزه مزه میکنی و دهنتو باز میکنیو دستاتو برای گرفتن قاشق دراز میکنی و تکون میدی و دهنتو جلو میاری تا بندازیم تو دهنت و ما دلمون حسابی برات میسوزه و میخوابونیمت و پشتتو به میز میکنیم. دیگه موم شد ،سه شنبه میری دکتر و غذای کمکیت شروع میشه . بیصبرانه منتظرم جیگرم.
عزیزم دستتو با ولع خاصی میخوری و میمکیو و باصدا هم میمکی و حالا که میخوای دندون درآری انگشتتو گاز میگیریو همراش آواز میخونی.
عاشق تقلید صدایی: دایی امیدت مو مو میکنه و تو هم اداشو در میاری و حسابی با صدای داییت بازی میکنی.دهنتو باز میکنی و به دهنش می چسبونیو صدا در میاری.
چند روز پیش با همه مخالفتام مامان ماری تو رو بغلش گذاشت و خیلی خیلی خیلی کوچولو و غیر قابل تشخیص بهت خرما داد و تو مزه مزه کردی و با صدا خوردی انگار که چقدر خوردی و حسابی کیف کردی و به من که داشتم حرص میخوردم نگاه کردی و با صدا میخندیدی و خوشحال بودی و به مامان ماری هم با صدا میخندیدی که ما رو گول بزنی تا بازم بهت بدیم. و یک بار هم گرسنه بودیو از خواب بیدار شده بودی ما داشتیم هندونه میخوردیم (روز 2 آذر بود و بود و بابا امیدت هم نبود)و مامان ماری یه کوچولو هنونه گذاشت تو چنگال و بهت داد و تو مکیدی و آبشو کشیدی منم مخالفت میکردم مامان ماری عاشق نگاه کردن شیرین کاریاته .وقتی گفتم نده ازت گرفت و تو حسابی گریه کردیو خودت رو بالا و پایین می انداختی و من بهت شیر دادم آروم شدی و دوباره مامان ماری امتحان کرد ببینه که بازم حسابی براش گریه میکنی که دیگه گریه نکردی.
قطره آهن و ا.د رو هم خوب میخوری ولی از روز اول دارو میخوردی اخماتو تو هم میکشیدیو و دهنتو کج و لوج میکردی و بعد که تموم می شد مزه مزه میکردیو کیف میکردی و بازم میخواستی.
عزیزم یه بار داشتم میز ناهار خوری رو پاک میکردم جای پای کوچولوتو مونده بود شب قبلش رو میز سر پا مونده بودی و جاش رو شیشه مونده بود ودلم ضعف رفت و اون قسمتو دیگه پاک نکردم.
عزیزم حسابی ترسو هستی با کوچکترین صدا میترسی یکی یهو بیاد بالا سرت اول حسابی میترسیو دست و پاتو تکون میدی بعد میخندی با سرفه و باعطسه و خلاصه با کوچکترین چیزی حتی اگه محیط ساکت نباشه از جامیپری.
مامان آرزو برات میخونه:
1-چه دختری داره مامان ، قند عسل داره مامان!!!
2-دخمل عزیز خونه، دخمل قشنگ خونه ،دخمل برکت خونه ، دخمل من یه دونه ، دخمل من دردونه !!!
3-دختر عشق باباشه ،بابا عاشقه کاراشه ، روی دوچشمون بابا دخترم فقط جاشه!!!!!!(باباتم کلی کیف میکنه که از طرف اون اینو برات میخونم)
4-انار دونه دونه آرمینا جون یه دونه ،انار دونه دونه آرمیناجون هندونه، انار دونه دونه آرمینا جون دردونه
بابا امید هم برات میخونه :
1-بابا عاشقته ،بابا دوست داره!!!!
2- عسل بابایی تو، عشق بابایی تو ،عمر بابایی تو
3-یه دختر دارم شاه نداره ،صورتی داره ماه نداره و......
مامان ماری هم برات میخونه :الهی الهی ، پسرا بیان در خونتون گدایی!!!!!!
مامان نجمه هم برات میخونه: اینجور دختر کی داره ؟هیچ کی نداره ، ما داریم ، ما داریم!!!!!
اینم چند تا عکس دیگه:
اینم شما و بابای امیدت:
اینم شما و دایی امیدت:
: