آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

5 ماهگیت با همه شیرینی هاش تموم شد.

1392/10/1 14:07
نویسنده : مامان آرزو
630 بازدید
اشتراک گذاری

 

شیرینم رفتی تو 6 ماه :

مبارک باشه

 شیرینم ، زیباترینم ، عزیزترینم ، برگ گلم : تو اولین یلدات، ماهگردت مبارک ها باد

 

niniweblog.com

 

یلدات و اولین روز زمستوینت مبارک گلم:

niniweblog.com

niniweblog.com

 niniweblog.com

 

niniweblog.com

 

 niniweblog.com

عزیزم این ماه قشنگتم سپری شد وای که چقدر زمان به سرعت سپری میشه و این لحظات ناب و زیبا بی تکرارند و من نگرانم که همه خاطرات شیرینت تو یادم نمونه برای همین مینویسم مینویسم از عشقت از زیباییت از دلبریهات و شیرین کاریهات:

 

 niniweblog.com

 

 

 عزیزم من قربون دست و پاهای کوچیکت میشم . من فدات بشم که اینقدر شیرینی . لحظه ای که دنیا اومدی به جای گریه جیغ کشیدی و حتی دکترم هم گفت جون چه جیغ میکشه !!!عزیزم کمتر گریه میکردی و میکنی، همیشه سعی میکنی باصدا در آوردن و جیغ کشیدن نیازهاتو به ما بفهمونی  بعضی وقتها نگران میشم گلوت درد بگیره .آی جیغ بنفش میکشیا!! گوش آدم کر میشه .وقتی خوابت میاد جیغ جیغ میکنی و وقتی دراز کشیدی اغو بغو میگی و میگی اغو- اگو- اغه -ابه -ههه- ای و ایه ،اگی ، ابو و ...  زبونتو در میاریو تف میکنی .قربون ابو ابو و بوبوبولی گفتنت.

niniweblog.com

 

 

عزیزم وقتی از خواب بیدار میشی میخندی و کلی ذوق میکنی که بهت توجه می کنیم . در کل بچه خوش خنده و مهربونی هستی. عزیزم وقتی تلویزیون تماشا میکنی فکر می کنی با شما حرف میزنن و به اونا میخندی صاف رو پاهات می ایستی و لبخند میزنی سعی میکنی قهقهه بزنی اما نمیتونی . همیشه میخندی شاید به خاطر اینه که گره خونیت o+ و با من یکیه!!!

niniweblog.com

 

وقتی دراز کشیدی به پهلو کاملا خم میشی و سعی میکنی غلت بزنی ولی نمیتونی و رو شکمت میذارم سرتو بالا میگیری و اطرافو نگاه میکنی سعی میکنی برگردی یا جلو بری.

niniweblog.com

 

از اینکه از خواب بیدارشی و کسی پیشت نباشه وحشت داری و تا گریه میکنی و لباتو ور میچینی مارو می بینی میخندی و خوشحال میشی.

niniweblog.com

 

همیشه دوست داری با بابا امیدت دور بزنی و همه چای خونه رو به دقت نگاه کنی .

niniweblog.com

 

یکی بغلت میکنه حسابی خوشحالیو کمرتو صاف نگه میداری و مثله گربه لب حوض سرتو میگردونیو بعد چند ثانیه رخ در رخ سرتو بالا میکشی و به طرف مقابلت نگاه میکنی.

niniweblog.com

 

عاشق آینه ای و به خودت نگاه میکنی و لبخند میزنی.

niniweblog.com

 

وقتی میخوای بخوابی با پتوت بازی میکنی و پستونک میخوری و یه جا خیره میشی و میخوابی.

niniweblog.com

 

دوست داری موقع خواب سرتو نوازش کنیم و وقتی بغل من میخوای بخوابی دستت رو روی سینم میذاری و بعد چند دقیقه که بهم خیره میشی و من حواسم جای دیگه است صدا در میاریو میگی: اع ، اع و من سرتو نوازش میکنم و قربون صدقت می رم و تو هم چشاتو میبندی . خیلی وابسته توجه و علاقه اطرافیانتی. و من عاشق این کاراتم .

niniweblog.com

 

 وقتی بغلت میکنم رو پام یا شکمم صاف و محکم رو پنجه پاهات  می ایستی و فشار میدی  و بعد دستهای کوچولوتو به صورتم میکشی و بهم نگاه میکنی و میخندی و اگه خوابت بیاد غر میزنی.

niniweblog.com

 

وقتی غذا میخوریم حسابی بیقراری میکنی و ما رو با صدا و جیغ صدا میکنی و گاهی میاریمت بغلمون حرکت قاشق رو با سر و چشات دنبال میکنی تا به دهنمون بره و حسابی دهنتو مزه مزه میکنی و دهنتو باز میکنیو دستاتو برای گرفتن قاشق دراز میکنی و تکون میدی  و دهنتو جلو میاری تا بندازیم تو دهنت و ما دلمون حسابی برات میسوزه و میخوابونیمت و پشتتو به میز میکنیم.  دیگه موم شد ،سه شنبه میری دکتر و غذای کمکیت شروع میشه . بیصبرانه منتظرم جیگرم.

niniweblog.com

 

عزیزم دستتو با ولع خاصی میخوری و میمکیو  و باصدا  هم میمکی و حالا که میخوای دندون درآری انگشتتو گاز میگیریو همراش آواز میخونی.

niniweblog.com

 

عاشق تقلید صدایی: دایی امیدت مو مو میکنه و تو هم اداشو در میاری و حسابی با صدای داییت بازی میکنی.دهنتو باز میکنی و به دهنش می چسبونیو صدا در میاری.

niniweblog.com

 

چند روز پیش با همه مخالفتام مامان ماری تو رو بغلش گذاشت و خیلی خیلی خیلی کوچولو و غیر قابل تشخیص بهت خرما داد و تو مزه مزه کردی و با صدا خوردی انگار که چقدر خوردی و حسابی کیف کردی و  به من که داشتم حرص میخوردم نگاه کردی و با صدا میخندیدی و خوشحال بودی و به مامان ماری هم با صدا میخندیدی که ما رو گول بزنی تا بازم بهت بدیم. و یک بار هم گرسنه بودیو از خواب بیدار شده بودی ما داشتیم هندونه میخوردیم (روز 2 آذر بود و بود و بابا امیدت هم نبود)و مامان ماری یه کوچولو هنونه گذاشت تو چنگال و بهت داد و تو مکیدی و آبشو کشیدی منم مخالفت میکردم مامان ماری عاشق نگاه کردن شیرین کاریاته .وقتی گفتم نده ازت گرفت و تو حسابی گریه کردیو خودت رو بالا و پایین می انداختی و من بهت شیر دادم آروم شدی و دوباره مامان ماری امتحان کرد ببینه که بازم حسابی براش گریه میکنی که دیگه گریه نکردی.

niniweblog.com

 

قطره آهن و ا.د رو هم خوب میخوری ولی از روز اول دارو میخوردی اخماتو تو هم میکشیدیو و دهنتو کج و لوج میکردی و بعد که تموم می شد مزه مزه میکردیو کیف میکردی و بازم میخواستی.

niniweblog.com

 

عزیزم یه بار داشتم میز ناهار خوری رو پاک میکردم جای پای  کوچولوتو مونده بود شب قبلش رو میز سر پا مونده بودی و جاش رو شیشه مونده بود ودلم ضعف رفت و اون قسمتو دیگه پاک نکردم.

niniweblog.com

 

عزیزم حسابی ترسو هستی با کوچکترین صدا میترسی یکی یهو بیاد بالا سرت اول حسابی میترسیو دست و پاتو تکون میدی بعد میخندی با سرفه و باعطسه و خلاصه با کوچکترین چیزی حتی اگه محیط ساکت نباشه از جامیپری.

 

 niniweblog.com

 

 

مامان آرزو برات میخونه:

1-چه دختری داره مامان ، قند عسل داره مامان!!!

2-دخمل عزیز خونه، دخمل قشنگ خونه ،دخمل برکت خونه ، دخمل من یه دونه ، دخمل من دردونه !!!

3-دختر عشق باباشه ،بابا عاشقه کاراشه ، روی دوچشمون بابا دخترم فقط جاشه!!!!!!(باباتم کلی کیف میکنه که از طرف اون اینو برات میخونم)

4-انار دونه دونه آرمینا جون یه دونه ،انار دونه دونه آرمیناجون هندونه، انار دونه دونه آرمینا جون دردونه

niniweblog.com

بابا امید هم  برات میخونه :

1-بابا عاشقته ،بابا دوست داره!!!! 

2- عسل بابایی تو، عشق بابایی تو ،عمر بابایی تو

3-یه دختر دارم شاه نداره ،صورتی داره ماه نداره و......

niniweblog.com

مامان ماری هم برات میخونه :الهی الهی ، پسرا بیان در خونتون گدایی!!!!!!

niniweblog.com

مامان نجمه هم برات میخونه: اینجور دختر کی داره ؟هیچ کی نداره ، ما داریم ، ما داریم!!!!!

 

 niniweblog.com

 

اینم چند تا عکس دیگه:

 

اینم شما و بابای امیدت:

 

اینم شما و دایی امیدت:

 

 

 

 :

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سونیا
2 دی 92 11:53
ارمینا جونم سلام عزیز خاله ورودت به شش ماهگیت رو تبریک میگم عزیز دلم ایشالا120 ساله بشی ایشالا همیشه شاد و سلامت و سرزنده باشی گل خانومم گل باشی و عمرت مثل گل نباشه میبوسمت عزیززززززززززززززززم
سونیا
2 دی 92 11:56
ارزو جونم محمد امینم دقیقا کار های ارمینا جونو انجام میده اولش نگران جیغ جیغ هاش بودم و تف کردناش اما با خوندن این پست خیالم راحت شد که هم سن های بچه ها این کار ها رو میکنن ممنونم ارمینای خاله رو ببوس
مامان آرزو
پاسخ
سلام سونیای عزیزم . دقیقا من هم مثله شمام هروقت مطالب شمارو میخونم یا با شما مکاتبه میکنم خیالم راحت میشه از آشنایی با وب شما بسیار خوشحالم . محمد امن خاله خیلی ماهه. خدا حفظش کنه.
مامان حنانه
2 دی 92 22:54
سلام هزار ماشالله دختر نازی داری خدا براتون حفظش کنه نگران نباش بچه با بچه فرق میکنه وقتی دمرش میکنی یه چیز جالب جلوش بذار بعد خودت کمکش کن دستتو بذار پشت پاش تا بفهمه پاشو باید فشار بده از طرف من ببوسش سلام از راهنمایی شما بسیار سپاسگزارمولی حنانه چونم ماشاالله زرنگه خدا حفظش کنه یه دنیا سلامتی براش آرزومندم