آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

عید و عیدی

عزیزم حضور شما تو این عید خیلی خواستنی بود و این عید رو برامون جاودانه کرد اما همونطور که گفتم جای بابات خیلی خالی بود و یه گوشه قلبم از تنهایی و نبودنش غم داشت. اما مدام با بابا امیدت در تماس بودیم . قرار بود من که اومدم خاله و دایی و زن داییت 29 اسفند که تعطیله بیان و ما خانوما بریم  برای سال جدید رنگ و لعاب کنیم که خاله المیرات زنگ زد و گفت و 29 اسفند باید سر کار باشیم که همه ساعت 2 عصر از تهران به سمت رشت حرکت کردندو ساعت 6.5 رسیدند. و لحظه تحویل سال روز 5 شنبه  29 اسفند 1392 ،ساعت 8 و 27 دقیقه و 7 ثانیه مطالبق با 18 جمادی الاول 1435 و 20 مارس 2014 بود.  شب عید رو به جز بابای مهربونت همه دور هم بودیم و ...
5 فروردين 1393

نوروز 1393

بهار زیبا و باطراوت من : خدا مهربونی کرد و من بهترین عید نوروز و بهترین تحویل سال و شما اولین بهار زندیگیت رو تجربه کردی. خدا رو هزاران بار شکر گل قشنگ و نازم   دختر قشنگم :من خونه بابام بودم و با کمک مامان ماری یه سفره کوچولو گذاشتیم و حضور سبز و بهاریت زیباییشو دو چندان کرد.  اطمینان دارم که میدونی :      اولین و  بهترین و سمبل ترین سین هفت سین ما بودی:     مبارک بادت این سال و همه سال   ...
5 فروردين 1393