عزیز ترینم برگ گلم آرمینا جونم

هر روز که زمان میگذره و ثانیه ها سپری میشه من بیشتر  شکوفا شدنت رو می بینم  هرروز جلوی چشمم بزرگتر میشیو بزرگ شدنت و زیبا تر شدنت  رو میبینم هر روز که میگذره حس قشنگی تو وجودم جوونه میزنه و مثل پیچک  عشق و محبت بی اندازای که به تو دارم رو ساقه قلبم می پیچه .عزیزم عشقت مثله خون تو رگهام جاریه و گرماش رو تو قلبم حس میکنم واقعا نمیدونم که چطور بدون حضور شیرینت  این سالها رو سپری کردم شاید اگر تا حالا نبودی منم نبودم.عزیزم حالا که  دارمتو و روهامو با مراقبت از تو سپری میکنم میفهمم که چقدر به وجود بابرکتت نیاز داشتم و چقدر نگاه معصومت بهم انرزی میده و تو تنها امیدی هستی که باهاش زندگی میکنم عزیزم میوه دلم قشنگ ترین از خدا بسیار سپاسگزارم که تو را به من هدیه داده تو هستی که من بفهمم مادر شدن چه نعمت بزرگیه و مادر شدن چقدر مقدسه عزیزم حالا قدر زحمات بیدریغ مادرم رو میدونم عزیزم وقتی که تو بهم نیاز داری و من نیازهاتو بر طرف میکنم میفهمم مادر شدن کار راحتی نیست و میفهمم که یه مادر چه عاشقانه بچشو بزرگ میکنه و برای رفع نیازهاش دست ب  ه هر آب و آتیشی میزنه وقتی مادر شدم مفهوم کلام خدا رو درک کردم که میگه : مبادا به خاطر فرزندانتان گناه کنید . واقعا یه مادر به خاطر آسایش فرزندش هر کاری میکنه .وقتی مادر میشی دیگه به خوشیت فکر نمیکنی خواب یادت میره غذا خوردن رو فراموش میکنی وقتی بچت گریه می کنه در بدترین حالت و بدترین ناراحتی باشی بازم دلت براش پر میزنه و دردو غمت فراموش میشه. عزیزم تو همه عشق منی تو عمر منی تو جون منی تو رو که دارم دیگه چیزی نمیخوام عزیزم هرروز که میگذره بیشتر دوست دارم از تو اشباع شدم و پرم از وجود نازنینت عزیزم همه عشق منی تو پرنسس کوچولوی منی عزیزم از خدا ممنونم که تو زیباترین رو بهم داده هم سالمی هم خوشگلی هم آرومی عزیزم هیچ وقت فراموش نکن که مادری داری که ضربانش با هستی تو میزنه .