عکس های جامونده طلا خانوم

عزیزم این چند تا عکس از اون ماهیه که نمیتونستم برات عکس بزارم .

 درحال فرار از لباس پوشیدن

وقتی که متوجه دوربین میشی با یه حرکت هجومی میخوای دوربین رو از دستم بگیری

دکتر مامان آرزو در حال به هم ریختن کشو جلو مبلی و علاقه زیادت به بازی با دستگاه فشار خون

اینم یکی از عکسهایی که ساعت 12.5 از اداره میام مهد شما و به شما شیر میدم

نفسمی عزیزم. اینم یه عکس هنری تو جاده خلخال

بابا امید این چیه ؟ آهان لبه !آخی خیالم راحت شد فکر کردم گل سری ، سنجاقی ،جیزیه.....

دست دسی کردن آرمینا جونی

یه عکس خوشحال از تربچه نقلی مامان آرزو

آرمینا خوشحال بغل بابایی

عزیزم دیگه خیلی وقته که دنیام محدود شده به وجود نازنینت

وقتی میخوای فکر کنی و نقشه بکشی برای شیطنت انگشتت تو دهنته . بخورمن منننننن

آرمینا خانم در حال لوس شدن و گریه کردن الکی

دختر خوشتیپ من تو مراسم عقد عمو مجید بغل مامانه مهربونه بابا امیدش

اینم هندونه خوردن اونم به طور مستقل .مامان آرزو عاشق گاز زدنته

عشقم ، نفسم تو سبد ماه رمضون که اهدایی اداره منه . از دست مامان ماری  با این همه خلاقیت!!!

آرمینا خانم در حال شکار برگ خشک و چمن تو لواسون. هرچی ببینی باید بخوری. مگه میشه نخوری ؟؟؟؟؟

عمرمی عسیسم

گیلاس خوشمزه ما بین درخت گیلاس خونه خاله فرشته بابا امید

قربون دوتا دندون کوچمولو و موش موشیت بشم مننننن

اینم آرامش اورانیوم 90% من. خوب بخواب فرشته کوچولوی من

یکی یه دونه من دوستت دارم یه دنیا

خدایا برای همه چیز شکرت به خصوص برای عشق زندگی ما