شب تولد فرشته کوچولو
زمین در انتظار تولد یک برگ ، من در حال شمارش معکوس
صفر همیشه پایان نیست گاهی آغاز پرواز است.
روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی
که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است
صدای یک پرواز
فرود یک فرشته
آغاز یک معراج
و شروع یک زندگی
تولدت مبارک
بهانه ی زندگیم فقط یک روز به عبارتی چند ساعت مونده به یک ساله زیبا و شاد و تکرار نشدنی برای ما
وای که عزیزم پر از شور و شوقم چقدر باورش برام سخته که زیباترین و بهترین نعمت خدای مهربونم یک سال از حضور شادش کنار ما میگذره. یک ساله که تو نازنین کنار مایی . چقدر قشنگ و باور نکردنیه!!!
دلبرکم پارسال تو همین ساعتها بود که لحظات پر استرس رو سپری میکردم پر از دلشوره بودم نمیتونستم بخوابم همش نگران وجود نازنینت بودم نگران بند نافی که به دور گردنت بود هر ضربه ای که تواین شب به من میزدی دلم به تپش می افتاد نکنه اذیتش کنه نکنه .... تا صبح بیدار نشستم که نکنه یه حرکت بیجای من اذیتت کنه پر از حسهای عجیب و غریب بودم . 20 روز دیگه مادر میشدم اما فردا صبحش ما رو سورپرایز کردی و نوار قلبت تولدت رو نوید میداد با اشک و نگرانی به اتاق عمل رفتم. من تنها مادری بودم که اشکهام از ناراحتی و نگرانی بود نگران بودم که به بخش مراقبتهای ویژه بری و من روزهای اول رو باتو سپری نکنم که به لطف خدای مهربونم شما در صحت و سلامت همون ساعات اول پیشم بودی.عزیزم پارسال تو همین ساعتها بود که من به لطف خدای مهربونم و قدمهای با برکتت من مادر شدم
عزیزم یکسال از اون روز زیبا میگذره دخترم یکسال سپری شد یکساله که باوجودت خونمون رو غرق شادی کردی یکساله که دنیای من محدود شده به شما .یکساله که خنده ها و شادیهام در گرو خنده شیرین توئه .یکساله که هر ثانیه تو پیش چشممی .
باورش برام سخته که تو عزیز دلم ،نور خونه من ،برکت خونه من ، شادی هر لحظه من، پاره تن من ،همدم روز و شبم ،دلیل زنده بودنم یکساله شده
عزیزم دوازده ماه زیبا و شیرین گذشت هر سختی تو این 12 ماه برامون شیرین بود .تو ،ثمره زندگی ما، جلوی چشم ما رشد میکردی و چشمهای منتظر ما هر لحظه منتظر پیشرفت و رشد و بالندگی تو بود. لحظه اول که دنیا اومدی چشمام منتظر و خیره به دستهای کمک پرستار بود یه فرشته کوچولوی ناز و شیرین رو دیدم . وای که عزیزم چقدر زیبا و ناز بودی و همونطور آروم و محسوس بزرگ شدی دخترک زیبای من
عزیزم روزها گذشت و تو با هر لبخندت دنیامون رو زیباتر میکردی هرروز به طور محسوس رشد میکردی و آرمینای تپل من شدی به لطف خدای مهربونم دلواپسی برای کم وزن بودنت سپری شد و تو فرشته کوچولوم زیبا تر شدی و میتونستی کنترل سرت رو داشته باشه دختر عزیزم به هر محبتی واکنش نشون میدادی . کم کم میتونستی با کمک ما بشینی و بعد هم مستقل رو زمین مینشتی گاهی غلت میزدی و دست و پاهات محکم ترشده بود . هرروز رشدت و پیشرفتهات محسوس تر میشد . دندونهاتم در اومدن و نشون از بزرگتر شدنت داشت . صدا در آوردنت و خنده های باصدات و مامان و بابا گفتنت تکرار آوا ها و صدا ها و برای رسیدن به اهدافت رو باسن رفتن و گرفتن هر چیزی و 4 دست و پا رفتنت و حالا سعی کردنت برای ایستادن همه نشون از رشدت تو این 12 ماهه داره آره عزیزم روزها رو باتو سپری کردیم 12 ماه باشکوه و با سپری کردن فصلها و این چند ساعت باقیمانده تو فرشته کوچولو یکساله میشی .
دخترم پاره تنم ،عزیزم! یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی! از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی
دختر معصوم و کوچکم همیشه همینطور مهربون و پاک و معصوم باقی بمون و زندگیت پر از حس تازه مهربونی باد
عزیزم بی شک برای من و بابای مهربونت روز تولد تو باشکوه ترین و زیباترین روز خداست روز تولد تو بهترین زمانی است که خدا میخواست ما رو با هدیه ای شاد کند.زادروزت شیرین، پرعشق و نورآفرین باد.قهقهه هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو داریم .
عزیزم هر چی آرزوی شیرین و پاک و قشنگه مال تو...... .
فرشته کوچولوی ما ، عشق مامان و بابا :یکساله شدنت مبارک
خدای مهربونم زبونم قاصره از این هدیه ناب و شیرینت فقط میتونم بگم :شکر ، شکر شکرت