اولین غلت زدن مورخ 7/11/92 ساعت 15.15 دقیقه عصر دوشنبه
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من فدای تو بشم که منو به آرزوم رسوندی
خیلللللللللللللللللللللللللللی خوشحالم
تو هم غلت زدی عزیزم
اینقدر دیر شد که نگران بودم .چند دقیقه پیش رو شکم گذاشته بودمت و داشتم ازت فیلم میگرفتم چون صداهای جالب درمباوردی مثل: dahdah dehdeh.aboooooo.ago.age یه کم فیلم گرفتم و چون شما هر وقت موبایلو می بینی فقط نگاه میکنی و میخندیو کارتو دیگه تکرار نمیکنی بازم موبایلو دیدیو ساکت شدی منم منصرف شدم گفتم همون یه کم کافیه وموبایلو بستم که کاش نمیبستم مشغول لپ تاب شدم که یکهو:
دیدم بعععععععععععله آرمینا خانم به پشت غلت زد.خودتم تعجب کردی و شایدم ترسیدی .قیافت دیدنی بود کلی خوشحال شدمو ذوق کردمو بغلت کردم و چلوندمت و حسابی این شکلی شدم تو هم از خوشحالی من خندیدی
مونده بودم به کی خبر بدم که دیدم یه بار دیگه غلت زدی و کلی خوشحالی کردم . یعنی شانسی نبوده.حالا خدا کنه یادت نره
ولی دیگه باید مراقب شیطونیات باشم .
ولی هنوز رو شکم غلت نمیزنی نمیدونم چرا ولی با این حرکتت حسابی به پیشرفتهات امیدوار شدم.
خیلی دوست دارم