عکس آتلیه دوم آرمینا عسلی و رفتن به مهد برای ثبت نام
عزیز دل مامان ، شمش طلای مامان: عکسهات آماده شد.عزیزم 5 شنبه 22 اسفند 1392 بود که ساعت 5 شما رو بردم آتلیه کاکوش . و روز 27 اسفند به من زنگ زدند که عکسهاآماده است اما موند برای جمعه 15 فروردین 93 یعنی سال بعد گرفتم. به همین راحتی خانم عکاس حواس پرت هم یادش رفته بود عکسهای ادیت شده شما رو هم تو سی دی که به ماداده بود ، بده بنابراین دیروز صبح اول با بابا امیدت که مرخصی گرفته بود ،رفتیم به مهد فرشته های آسمانی که نزدیک اداره من و شعبه باباته. با اینکه از بهمن ماه همکارم که دختر 2 ساله اش اونجا میره و سفارش کرده بود بازم گفتند که جاندارندخانمی که اونجا بود گفت مدیر مهد روز سه شنبه این هفته میاد .بااون صحبت کنید شاید از 2 ماه پیش گفته باشید قبول کنند و حسابی شما رو ناز کردندو گفتند مربی هامون شما رو ببینند میخورنت .به هر حال فعلا دست از پا درازتر برگشتیم و امیدوارم شما رو ثبت نام کنند چون من کسی رو اینجا ندارم که شما رو نگه داره . خدا به داد مامان بیچاره ات برسه. خدابزرگه عزیز دلم.
بعداز مهد رفتیم نیاوران و سی دی عکسهای ادیت شده شمارو گرفتیم.
یه خبر خوب تو سال جدید اینه که جمعه شب مورخ15/1/1393 برای عمو مجیدت رفتن خواستگاری و قراره 13 رجب به امید خدا عقد کنند. ان شالله که خوشبخت بشن. بابات میخواست بره شمال و برای خواستگاری اونجا باشه(چون ما تازه از سفر اومده بودیم و شما تو ماشین خیلی اذیت میشی و ترافیک هم مزید علت میشه ما با بابات نمیرفتیم) اما به دلیل ازدحام ترافیک تو جاده چالوس و بارش برف جاده رو از تهران به چالوس بسته بودندو با اینکه بابات شنبه رو مرخصی هم گرفته بود نتونست بره.انشالله برای عقدشون همه باهم میریم.عزیزم اگه خدای مهربون بخواد: سالی که نکوست از بهارش پیداست ان شالله این سال همش جشن و شادی و عقد و عروشی برای ما و همه باشه.
نوبتی هم باشه نوبت عکسهای آتلیه شماست:
بابا امید عاشق این عکسته:
این عکسم مثل بالاییه ولی این حالتشم دوست داشتند که برات گرفتم:
عاشق این لبخند شیرینتم:
من این عکست رو خیلی دوست دارم و میخوام برات رو شاسی بزنم:
دایی و خاله شما عاشق این عکست شدن:
خرگوش مامان چه ژستی گرفتی، بخورمت من:
این عکستو برات رو شاسی زدیم برای اتاق خوابته ، البته انتخاب داییت بود:
اینجا دلم میخواد لباتو بخورم:
اینجا هم از خستگی خوابت برده بود که شکار لحظه ها شد:
اینم عکس خوابت که از نمای نزدیکتره:
از هر عکس انتخابیمون 4 تا کوچولوشو به ما هدیه داد که یکی رو برای نمونه برات میذارم :
برای مامان و باباهای خودمون هم رو شاسی کوچیک میزنیم البته بعد از اینکه خودشون یه عکس رو انتخاب کردند.