آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

سوراخ کردن گوش طلا خانم مورخ 93.2.17

1393/2/17 23:41
نویسنده : مامان آرزو
708 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر 9 ماه و 17 روزه من به هرحال تصمیم گرفتیم کاری رو که دوست نداشتم برای راحتی خودت انجام بدیم چون الان کوچیکی و متوجه نمیشی ولی بزرگتر بشی دوستم داشته باشی میترسی و فکر میکنی درد داره و مثل خاله جوونت همیشه ترسش و ناراحتیشو خاطره بدش تو ذهنت بمونه. بعلللللله:

گوشهای کوچولوت رو سوراخ کردیم و یه گوشواره کوچیک نگین دار تو گوشات میدرخشه.

 

مبارکت باشه عزیزم محبت

 

عزیزدلم مامان برات بمیره الهی چقدر دلم شور میزد و چقدر دلم برات سوخت اما خدا رو شکر دردی نداشت فقط چون سرت رو نگه میداشتیم دوست نداشتی و گریه میکردی . خیلی دلم برات کباب شد الانم یه جورایی پشیمونم میگن تا دودلیت برطرف نشده دست به کاری نزن اینجاست. آخه خودم هیچ وقت گوشواره دوست نداشتم ودوستم ندارم برات بذارم اما چاره چیه و یه خانم گوشش سوراخه دیگه. بعد کلی مشورت و فکر این تصمیم رو گرفتم خواستم کارت رو تو آینده کمتر کنم و دیگه از این لحاظ نگرانی نداشته باشی.

عزیزدلم امروز اداره کلی پرسیدم کجا برم گوشتو سوراخ کنم همه میگفتن فرق نداره تصمیم گرفتیم بریم  خیابون خواجه عبدالله که در مانگاه تخصصی کودکان پگاه اونجاست اما دکترش نبود و بعد رفتیم هفت حوض برات سفارش گردنی دادم که تا 3- 4 روز دیگه آماده میشه.بعدشم همونجا دنبال درمونگاه گشتیم که پیدا نشد و اومدیم خیابون خودمون ساعت 8.5 گوشهاتو سوراخ کردیم. اول نمیخواستم بمونم اما دکتر گفت نمیشه باید سرشو برام نگه داری. چه دکتر مهربونی بودند.وکلی نازت کردن و شما هم اولش به همه میخندیدی و خوشحال بدی نمیدونستی که چه نقشه ای برات کشیدیم با اینکه سرت رو محکم گرفته بودم بازم تکونش میدادی و زدی زیز گریه دوست نداشتی سرت رو بگیرم احساس ناامنی میکردی و چقدر هم استرس وحس دلسوزی داشتم ولی معلوم بود دردی نداشت اما کلی شلوغ کاری کردی و با یه نوازش من ساکت شدی و بعد بابات برات صدقه کنار گذاشت و فردا هم به مامان ماری میگم برات یه خونی بریزه.اونقدر که میترسیدم ترسناک نبود و به خوبی گذشتو بعدش هم با همه تو درمونگاه میخندیدی و خوشحال بودی و زودی فراموش کردی. انقدر شیرینی که اولش من رفتم درمونگاه و شما تو ماشیم بودی و از خانم منشی پرسیدم گوش نوزاد سوراخ میکنید گفت چند وقتشه گفتم 9 ماه و17 روز  گفت آره بیارش ولی همینکه اومدی و شما رو دید گفت الهی چقدر نازی  سوراخ نکن بذار بزرگ بشه حالا دیدمش دلم نمیاد اشک بریزه که این حرفش دودلیمو بیشتر کرد ولی دیگه اومده بودیم و باید انجام میدادیم .هزینه هم 25 هزار تومن بود و تو درمونگاه همه نازت میکردن و میگفتن برات اسپند دود کنیم و آیت الکرسی بخونم. خوشگل مامان آرزو هستی دیگه.

خلاصه دختر عزیزم روز 4 شنبه 17 اردیبهشت 93 گوشهاتو سوراخ کردیم و گوشواره انداختیم و دوشنبه عصر هم باید بریم گوشواره ها رو در بیاریم که عفونت نکنه.

هوررررررررررررررررررا، هورررررررررررررررا  گوشت به راحتی و بدون درد سوراخ شد عزیزم جشنجشنجشن

 

مبارکها باشه گل قشنگمبوس

 

ایشالله همیشه بی غم و غصه باشی و لبت خندون باشه

 

راستی ازت عکس و فیلم هم گرفتم ولی متاسفانه این پست یادگاریت هم بدون عکسهگریهعصبانی

مبارکت باشه گلکم ایشالله همیشه سالم و شاداب باشی

 

خدایا هزار بار شکرت

 

یادت باشه دلبرکم :

خیلی دوستت داریم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سونیا مامان محمد امین جووون
20 اردیبهشت 93 11:46
سلام خوشگل خاله خوبی نازنینم مبارکت باشه که حالا خانومیت کامل شد و خوشگلیت 10000000برابربی صبرانه منتظرم عکسای جدیدت رو ببینما
مامان آرزو
پاسخ
خاله مهربونم یه دنیا
مامان آرين
24 اردیبهشت 93 14:37
مباركت باشه عزيز دلم منتظر عكساي خشملت هستيم خشگل خانوم
مامان آرزو
پاسخ
سلام خاله مهربونم ممنون . می بینید چه کاری کردم مامانم حسابی از دستم عصبیه