یه پیشرفت خوووووووب
بعللللللللللللللللللللللللللله عروسک مامان شما دیگه از تاریخ ١٠/١١/٩٢ تو 6 ماه و ده روزگی مستقل میشینی این اتفاق خوبو امروز برات نوشتم چون میخواستم مطمئن بشم که مثل غلت زدنت نباشه که یه وقتایی یادت میره ،که دیدم نه این پیشرفتت با غلت زدنت فرق میکنه . میتونی کمرتو نگه داری و صاف بشینی و کمرت عقب میره نگهش میداری .آفرین عروسک ملوس مامان آرزو
اینم یه عکس از همون روزت:
آخه مامانی همیشه باید دنبال تلفن باشی؟
خب بعللللله باید با خاله تماس بگیرم بیان پیشرفتمو ببینن یانه ؟
عزیزم این روزا خیلی با نمک شدی و با کارهایی که انجام میدی کلی مارو به وجد میاری و کلی خوشحال میشیم .عزیزم وقتی روشکم میخوابی دلت میخواد بری جلو و کلی تلاش میکنی روپنجت وایمیستی و سینتو حسابی بالا میکشی و سر کوچولوتو تا جایی که میشه میدی عقبو کمرتو انحنا میدی و لبای کوچولوتو غنچه نیمه باز میکنی و هی سرتو عقب میبری نمیدونی چه جیگری میشی و من از تماشات لذت میبرم. بعضی وقتها هم این کار و نمیکنی دو تا دستتو میدی بالا و پاهاتو به سمت بیرون بالا میکشی و دستاتو تند تند تکون میدی و لابد فکر میکنی جلو رفتی دوست داشتم از این لحظات قشنگ عکس بگیرم اما تا دوربین یا موبایلو میبینی زل میزنی بهش و بعد دستای کوچولوت میاد جلو که دوربین رو بگیری .
وقتی دراز کشیدی هی eh eh eh میکنی که تو رو بلند کنیم میایم بالا سرت دستاتو تند تند تکون میدی و پاهاتو میکشی این یعنی : منو بغل کنید ووقتی بغلت میکنیم کلی کیف میکنی و میخندی .چشمات پر از برق شادی میشه اونوقت از اون بالا نظارتت شروع میشه هر چیزی که ببینی خودتو به سمتش یا خم میکنی یا پرت میکنی و صورت ما رو کنار میزنی و بادستت مارو دور میکنی .دستتم که به سمت اون شیئه. البته فقط با 4انگشتت. انگشت شستتو تو کف دستت میذاری و 4 انگشتی دستتو دراز میکنی. باید خیلی محکم نگهت داریم وگرنه خدای نکرده خودتو پرت میکنی سمت چیزی که دیدی . آخه تلفن و دستمال کاغذی و روزنامه ، مجله ، خلاصه همه چیز رو که ببینی میخوای بگیری و بذاری دهنت .واینا هم آلوده است .مامان قربون اون هوشت بشه عزیزم. وقتی یه چیزیو میبینی و قصدت اینه که بقاپی هیچ چیز جلودارت نیست ما هم با عروسکات حواستو پرت میکنیم اما تو اینها رو بارها چشیدیو و میدونی چی هستند و برات جذاب نیست و همون چیز رو میخوای و دنبالشون میگردی و اصلا فراموشم نمیکنی و وچون شما همیشه فاتح میدانی ما تسلیم میشیم که یه چند ثانیه نگهش داری . ولی تو دهن دیگه نه
عزیزم خیلی خوش خنده ای .نیمه های شب وقتی خوابیو بیدارمیشی تا چشمت به ما میوفته یه لبخند تحویل ما میدیو دوباره چشمای نازتو می بندیو لالا میکنی وهرکی نازت کنه میخندی .
بعضی وقتها که بیخواب میشی رو پای بابا امیدت میشینی و پستونک به دهن یه جا خیره میشی و تند تند پستونک میخوری وبعد چرت میزنی سرت پایین میره دوباره چشتو باز میکنی و خودتو بالا میکشی و میخوابی از این چرت بانمکت فیلم گرفتم.تازه عاشق چرت زدنی دلمون برات میسوزه بغلت میکنیم که ببریمت تو تخت پارکت بذاریم گریه میکنی ما هم با ترفند تو بغل نگهت میداریم تا کامل بخوابی.
وقتی تلفن حرف میزنم شما تلفنو میخوای بخوری میذارم تو گوشت و باهات حرف میزنن تو هم میخدیو و صدا در میاری
اسمت رو هم کامل میشناسی تا صدات میکنیم بر میگردی نگاهمون میکنی.جیگرتو عسیسم
صبحها که از خواب پا میشی برای خودت بازی میکنی و پاهاتو بالا میکشی و میگیریشون و من عاشق تماشای این لحظه هستم وی تا منو میبینی میخندی و با پتو و بالش بازی میکنی
بعضی وقتها که چیزی نداری بازی کنی با دستات بازی میکنی و خیلی بانمک اونا رو به هم گره میزنی و وقتی یواش دستتو میاری جلوی چشمتو چشاتو لوچ میکنی و باهاش بازی میکنی خیلی خوردنی میشی من میگم آرمینا در حال کشف دستشه
یکی پاشو دراز کنه شما میبینی و دلت میخواد بگیریش. درکل پا برات چیز جذابیه حتی وقتی نشستی و چیزی برای بازی نداری خم میشی و با انگشتهای پات بازی می کنی.
یادت باشه دوست دارم همیشهههههههههههه