آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

سفر آنتالیا و روز اول

1393/1/10 0:10
نویسنده : مامان آرزو
1,820 بازدید
اشتراک گذاری

گل بهار مامان، دختر عزیزتر از جانم: الان ساعت 10 شب به وقت آنتالیاست که دارم برات از خاطرات سفر آنتالیا میگم. برای نوشتن مطالب مجبورم بیام لابی هتل . الان شما تو کالسکتون  پیش من خوابیدی و دایی و زن داییتون تو هتل طبقه 2 اتاق 1218 خوابیدن و بابا امید و خاله المیرا جوون شما هم طبقه بالا تو بار و دیسکو شو  و رقص تماشا میکنن .

عزیزم ما ساعت 4 صبح روز 6 فروردین به قصد آنتالیا پرواز داشتیم که ساعت 12 از خونه با ماشینهای خودمون حرکت کردیم و  این 4 ساعت و انجام کارهاش خیلی خسته کننده بود و بابا امیدت حرف منو گوش نکردو کالسکتو با چمدونها تحویل داد هر چقدر گفتم لحظه پرواز تحویل بدیم گوش نکرد و شما هم به شدت مامانی و تو این چند ساعت رو دست من بودی و کمرت خسته شده بود و کلافه بودی که 1 ساعت قبل پرواز نمازخونه رو پدا مردم و اونجا شیر خوردی و کمی هم خوابیدی . ولی بدون تاخیر با پرواز ترک به مقصد آدنا 2.5 پرواز کردیم و چون از تهران به آنتالیا پرواز مستقیم نداریم یک توقف نیم ساعته تو شهرآدانا داشتیم که یعنی هواپیما به زمین نشست و ما نیم ساعت تو هواپیما نشستیم و بعد به سمت آنتالیا حرکت کردیم ما با پرواز ترک رفتیم که معطلیش فقط این نیم ساعت بود . فکر میکنم پروازهای ایران تو آدانا می شینه و مسافرین با اتوبوس به سمت آنتالیا میرن. مهماندارهای هواپیما خانمهای جوان و شیک و زیبا و البته بدون حجاب اسلامی بودند و پرواز راحتی بود اما عملا نخوابیده بودیم و شما هم خسته بودی و تمام راه رو خواب بودی مثل پروازهای دیگه تو راه خوابیدی و تا هواپیما نشست شما بیدار شدی:

اینجا تو خونه ، ساعت 11.5 شبه 6 فروردینه که آماده سفربودی:

اینجا تازه سوار هواپیما شدیم :

 طول راه که خواب بودی و کمی هم خسته شده بودی:

 

اینم سند بیداری شما بعد از فرود هواپیما تو آنتالیا ساعت 6.5 صبح، آنتالیا 2.5 ساعتش از ایران عقب تره:

ما ساعت 6.5 صبح رسیدیم آنتالیا :

شما تو خروجی ترمینال و منتظر بودیم با اتوبوسهای تز(TEZ) تور بریم هتل:

ساعت 8.5 هم تو هتل میراژپارک (مجستی) کمر آنتالیا بودیم:

 و  چمدونها رو گذاشتیم و یه صبحونه عالی خوردیم .

تحمل نداری خاله المیرا غذاتو خنک کنه:

و ساعت 9.5 صبح هم  اتاق هتلمون رو با ویو دریا و استخر و پارک آبی تحویل گرفتیم.

شما و بابا امید :

اتاق ما طبقه سوم با شماره 1354 . هر کاری کردیم با دایی اینات تو یه طبقه و کنار هم باشیم نشد.

 آنتالیا هوا بسیار عالی و مطبوع بود . هوا گرم و خوبه و شما لباس گرم نمیپوشی. شهرش شبیه نمک آبرود ایرانه اما خیلی تمیزتر و بدون ترافیک . سرشار از آرامشه. از هتلمون راضی هستیم از لیدرها اصلا راضی نیستیم . همه چیز هتل هم رایگانه. خیلی برای استراحت جای خوبیه. خوشحالم که خاله المیرات اصرار کرد و عید اینجا هستیم.

اینم نمای آنتالیا تو راهه هتل ،البته از داخل اتوبوس در حال حرکت :

شما بغل دایی امید:

 

این مجسمه هم اونطرفش که تو دیدم نبود که عکسشو بگیرم تندیس شاه سابق با پدرشه :

روز اول بعد از کمی استراحت رفتیم ناهار خوردیم

 

شما تواتاق هتل البته اتاق دایی امید که شبیه اتاق ماهم هست-زیر چشم چپت رو هم با ناخنت زخمی کردی:

 

 

عصر هم محوطه هتل گردش و خوردن شام و  خوش گذرونی و کنار ساحل غیره

 

 

زنبور کوچولوی مامان کنار گلها نشستی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان دوقلوها
11 فروردین 93 16:24
سلام عزیزم خدا آرمینا جون و حفظ کنه ... خیلی خوبه که رفتید سفر ما که امسال به خاطر شرایط من جایی نرفتیم ایشالا سال دیگه با دخمری میریم خوش باشید ... خیلی التماس دعا
مامان آرزو
پاسخ
سلام گلم ان شالله خوب و سلامت باشید.بله درک میکنم پارسال من هم همین شرایطرو داشتم و هیچ جا نرفتیم . من ویار شدید داشتم و اصلا دل و دماغش رو نداشتم. خدا رو شکر شما این مشکل رو ندارید .خیلی زیبا لحظه سال تحویل به یادتون افتادمو یه دل سیر برای شما و نی نی نازتون دعا کردم. ان شالله سال دیگه با دخمل کوچولوو نازو پر برکتتون میرید و جبران امسال رو میکنید. مامانی شما به خدا خیلی نزدیکید مارو تو دعاهاتون فراموش نکنید. شاد و سلامت باشید
helen
11 فروردین 93 17:14
مامانی مهربون به پست ثابتم ی نگاهی مندازی؟؟!!
مامان آرزو
پاسخ
سلام . هلن عزیزم پستتون رو نگاه کردم و نظر هم برای شما گذاشتم. ممنون از بازدیدتون
مامان هلیا
13 فروردین 93 18:44
سلام مامان آرزو و دخمل نازش آرمینا جونم سال نوتون مبارک ایشالا سال خوب و خوشی داشته باشید ایشالا همیشه به سفرو شادی. آرمینا جونم معلومه بهت کلی خوش گذشته عزیزم همیشه خوش باشی عزیزم.
مامان آرزو
پاسخ
سلام اعظم نازنینم . ممنون دوست خوب و خو قلب من. سال نو شما هم مبارکها باد و سال جدید سالی مملو از سلامتی و موفقیت و برکت براتون باشه
شیما مامان شاهین کوچولو
15 فروردین 93 20:31
جوووونمی جووووون مسافرت قربونش بشم که دخمل خوبیههههههه و مامانیشو ااذیت نمیکنه چ جاهای قشنگی
سونیا مامان محمد امین جووون
17 فروردین 93 20:52
به به ارمینای یه دونه مثل گل ها میمونه قشنگیش بهتر از گل عمرش مثل گل نمونه عمرش مثل گل نمونه
مامان آرزو
پاسخ
وای وای وای چه شعر خوشگلی خاله و یه دنیا ممنون
مامان پانیسا
22 اردیبهشت 93 11:37
سلام مامان مهربون ماشالله به این گل دختر ناز و قشنگتون ماشالله خوشحال میشیم از وبلاگ دختر منم دیدن کنید
مامان آرزو
پاسخ
منو با این همه لطفتون شرمنده میکنید چشماتون قشنگ می بینه . حتما باعث افتخارمه که دخمل نازتون رو ببینم خدا عزیز دلتون رو براتون حفظ کنه