آرمینا جون  آرمینا جون ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

آرمینا جون دلیل زندگیمون

اولین تاب سواری مورخ 6/1/1392 -سفر آنتالیا

1393/1/13 10:46
نویسنده : مامان آرزو
707 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم روز اول که رفتیم اطراف هتل گردش کنیم یه جای کوچیک کنار ساحل برای بازی بچه ها تدارک دیده بودند دقیقا بغل پارک آبی هتل. منو بابا هم شمارو برای اولین بار سوار تاب کردیم و تابت دادیم و کلی کیف کردی

 

  دوتا بچه دیگه اومدن تاب سواری و شما اونها رو نگاه میکردی و هرچقدر صدات میکردیم اصلا به مانگاه هم نمیکردی با دستهای کوچیکت طناب تاب رو گرفته بودی و بعد یه مدت شروع کردی به خوردن و زبون زدن تابسبز

 اینجا هم بعد گردش و تفریح خسته شدی و خوابیدی:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان هلیا
13 فروردین 93 18:47
عزیزززززززززززززززم جونم به این دخمل خوشگلو خوش تیب با اون مایو نازش چقدم بهت میاد ماشالا چه ناز شدی جیدر طلا ایشالا همیشه با مامانو بابایی از این سفرها برید و کلی بهتون خوش بگذره.عزیزم.
مامان آرزو
پاسخ
مرسی خاله مهربونم ممنون که همیشه به کلبه مجازی ما سر میزنیدو با لطفتون به من مامانم رو حسابی خوشحال میکنید .ایشالله همه همیشه شاد باشند و همیشه در گردش و تفریح باشند
شیما مامان شاهین کوچولو
15 فروردین 93 20:43
عزییییییییییزم معلومه به ارمینا جونم خیلی خوش گذشتهههههه... قربونش بشم هه هه اون عکسه که حواسش به بچه هاست خیلی باحالهههههه... فقط باید بخورییییییش
مامان آرزو
پاسخ
قربون لطف و مهربونیتون
سونیا مامان محمدامین جووون
17 فروردین 93 20:59
عسییییییسم قربونت برم که معلومه داری لذت میبری وای که تاب بازی چه کیفی داره دعا کن خاله هم وزنش بیاد پایین و ارزو بر دله تاب بازی از دنیا نره بین خودمون باشه با این وزن اگه سوار تاب بشم میدونی چی میشه خوشگلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟// هیچی دیگه طناب و زنجیر پاره و خاله رو زمین ولو و ارمینا جونی غرق خنده
مامان آرزو
پاسخ
ای بابا خاله جووون شما مامانها چقدر شبیه همید مامان منم از همین آرزوها داره تازه به جای اینکه لاغر بشه تو سفر حسابی خورد و چاق شد حالا داره همونها رو آب میکنه . مامانم میگه من که آرزوی لاغری به دلم میمونه. تازه میخواد باهمین وضعیت بره سرکار چقدر همکاراش به چاقیش بخندند