اولین مریضی
عزیز دلم ، قند و نباتم: مامان قربون اون چشمات بشه. که بیحاله و همش خوابشون میاد. دخترم دیروز مورخ 17/12/92 وقتی که از رشت برگشته بودیم ساعت 5 صبح احساس کردم کف پاهات و دستات گرمه و بابا امید هم همین احساس رو داشت درجه دیجیتال گذاشتم دیدم زیر بغلت 35 درجه است و تب نداری . تا عصر هم بازی میکردی اما همش دلت میخواست بخوابی و از 36.5 درجت بیشتر نمیشد تا بابات ساعت 6 اومد و گفت بریم دکتر خودت . خیلی شلوغ بودو تا ساعت 10.5 تو نوبت اورژانسی بودیم که دکتر هم گفت تب نداری و عفونتی هم تو گوش و گلوت نمیبینه ولی گفت تا 2 روز استامینوفن طعم دار که بالا نیاری بخوری اگه بعد 2 روز تنش تب دار بود پروفن بدین و بعد دوروز بازم تب داشت...